شرح حال شیخ حسن فنایی بیهودی؛ شهید فضیلت و شاگرد شیخ فضل الله نوری
به بهانه نود وهشتمین سالگرد شهادت
درگوشه یکی ازچندین آرامستان قدیمی بیهود نزدیک به یک قرن است که بزرگ مردی همراه باهمسرش دریک قبر آرمیده اند. دلاورمردی که درقاموس زندگیش عشق وارادت به ائمه موج می زند . اهالی بیهود به پاس دین مداری ایشان وسایرعلمای گرانقدری که دراین مکان دفن هستند ،عاشورای هرسال با برپایی مراسم عزاداری ، یاد وخاطره آنان راگرامی می دارند .شیخ محمد حسن یکی از سه شهید فضیلت استان خراسان جنوبی است که شخصیت های زیادی درکتاب هایشان به جنبه های علمی،اجتماعی وسیاسی مبارزاتی ایشان اشاره کرده اند.علاوه بر گزارش مرحوم علامه امینی در کتاب «شهیدان راه فضیلت» و ذکر نام ایشان در سایر کتب. یکی دیگر از راههایی که ما را در این زمانه با ابعاد شخصیتی شهید آشنا میکند بررسی اسنادی است که از آنمرحوم برجای مانده و اهمیت این مسأله از این قرار است که اکنون دیگر کسی از معاصران شیخ در بین ما نیست که با او به گفتگو بنشینیم و درباره اتفاقات دوران شیخ از او بپرسیم.البته گفتنی است: آقای حاج شیخ غلامحسین باخدا میگویند که " شیخ شهید از شاگردان شهید شیخ فضل الله نوری بوده اند. " از جمله اسنادی که بیانگر شخصیت والای علمی مرحوم شیخ محمدحسن است اجازهنامهها و تأییدههایی است که از سوی علما برای ایشان نوشته شده است. متن یکی از این اجازهنامهها که بیانگر شخصیت اجتماعی ایشان است را ذکر میکنیم:
یکی از بزرگانی که به مرحوم شهید اجازه نقل روایت و تصرف در امور حِسبیه داده بود، در آغاز این اجازه نامه خود به بزرگی و شرافت شیخ به صراحت اشاره کرده و میگویند: ...« من اجازه میدهم (در نقل روایات اهلبیت علیهم السلام) در اینکه ایشان از من روایت کند آنچه من از مشایخ بزرگوار خودم اجازه روایت آن را داشتم، پس ایشان هم اجازه دارد.همچنین ایشان اجازه دارد در امور حِسبِیه (که مصلحتی در مباشرت و انجام آن و مفسدهای در ترک آن هست) تصرف کند و این اجازه تا بقای عمر ایشان برقرار است و بر این راه باید مواظبت و احتیاط داشته باشند.»اسنادی نیز موجود است که بیانگر فعالیت شیخ در امورات شرعی و مردمی است و آنمرحوم عهدهدار بودهاند:
متن سند 1 بسمهتعالی
باِجاره دادند جناب مستطاب شریعتمدار آقای شیخ محمدحسن مُدّفضائله العالی مجاری نیمروز از مزرعه زامیچ با اراضی مفصله در ظَهر و کافّه ملحقات شرعیه و عادیه، آنچه از آن دانند و شمرند، وقفی زوجه مرحوم کربلایی لطفالله؛ بر تلاوت کلامالله و سایر مصارف خیریه که مجهول التولیه بوده به عالیشأن ملامحمدعلی ابن مرحوم کربلایی عبدالله در مدت چهار عام کامل بمالالاجارهی مقدار چهار خروار گندم آبهی دهقانپسند که قسط هر سالی یکصدمَن گندم است که روز خرمن تسلیم شود.[دیگر] آنکه مخارجات دیوانی کلاً در عهده مستأجر میباشد و آفت ارضی و سماوی بتصدی امین جزء و سایر مستأجرین خواهد بود.[برسید] اجارهنامه و یادداشت قلمی شد که حینالحاجه بدرد خورَد. التاریخ نیمه از سُنبله مطابق عام 1334.
توضیح این سند
همانطور که از متن این سند استفاده میشود مرحوم شهید عهدهدار و متولی موقوفاتی از بیهود و اطراف و اکناف بودهاند که در مواردی اداره آن را در قالب قرارداد اجاره و یا غیره به دیگران واگذار میکردهاند. مورد اجاره این سند مربوط به موقوفهای از زوجه مرحوم کربلایی لطفالله در کلاته زامیچ میباشد که قرارداد آن برای چهار سال از طرف شیخ به ملامحمدعلی با سهمالاجاره مشخصی واگذار شده است. خداوند این بانوی خیرخواه را مورد رحمت ویژه خودش قرار دهد که با وقف اموال خود در جهت تلاوت کلام خدا و امور خیر، بندگی خدا نموده و توفیق کسب اجر اخروی را در برابر این دنیای ناچیز و فانی پیدا کرده بود و این قطعاً بهترین باقیات الصالحاتی بوده است که از خود برجای گذاشته است و مصداق این آیه قرآن قرار گرفته است که خداوند میفرماید:« الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلاً ؛ ثروت و پسران، زیور زندگى پست (دنیا) ست و (کارهاى) ماندگارِ شایسته نزد پروردگارت از نظر پاداش بهتر و امیدبخشتر است. (کهف46 )
بسم الله الرحمن الرحیم
نیمروز آب قریه کرغند که علی حیدربیک وقف بر فقراء و سایر مصارف خیر نموده و تولیت بعد از خود[را] تفویض نموده به مرحوم آخوند ملاعبدالحسین طاب ثراه و بعد از ایشان به اَعلم و اَورع و اَتقای اولاد مرحوم معظمله. چنانچه عین عبارت وقفنامه است در این زمان اَعلم و اَورع و اَتقاء اولاد ایشان جناب مستطاب، قدس نصاب، آخوند ملااحمداست. بالضروره پس متولی شرعی اکنون ایشانند و [به] دیگران از اولاد مرحوم معظمله نمیرسد که با ایشان در باب تولیت منازعه و مزاحمت نماید.
حرّره الاحقرالفانی در تاریخ بیست و دوم ذی القعده الحرام 1338
توضیح این سند
این نکته را درنظر داشته باشیم که بیهود در همه زمانهای گذشته در منطقه قاینات مرجعیت دینی و اجتماعی داشته است. این مرجعیت برعهده عالمان دینی و معتمدان محلی و کدخدایان بوده است. سند بالا نیز گویای این واقعیت است که حکم و نظر علمای بیهود را همه اهالی منطقه قبول داشته و به آن پایبند بودهاند و رأی آنان فصل الخطاب بوده است لذا از اطراف و اکناف به بیهود رفت و آمد داشتهاند. مرحوم شیخ محمدحسن بیهودی نیز از این جایگاه در منطقه برخوردار بوده است.
سرانجامِ مرحوم شیخ محمدحسن بیهودی
همانگونه که در شرح حال ایشان وارد شده است ایشان و همسر مکرمهشان در سال 1338 هـ.ق به دست گروهی از دشمنان دین ناجوانمردانه به شهادت رسیدند. اما سندی در دست است که از سوی عدهای از بزرگان بیهود نوشته شده و آنان شاهد صدمات و جراحات وارد آمده بر ایشان بودهاند و امضاء و مُهر شده است. عین سند را ذکر میکنیم:
به تاریخ 26 ذی القعده الحرام 1339
صورت جنایات {وارد شده بر }مرحوم شریعتمدار آقاشیخ محمدحسن که به نظر آقایان علماء و مبارَزه و باقی العلما رسیده بقرار ذیل است: گردن مرحوم شکسته شده بود. عقب گوش چپ جنایتی داشت که پوست از گوش جدا شده بود.
جنایت بر طرف پهلوی چپ که یکی به جوف رسیده تخمیناً چهار انگشت منفرج و جنایت دیگر به استخوان غیبه رسیده.
سرِ مرحوم از قرار تقریر صدمه خورده که مغز از دماغ بیرون آمده.
تاریخ مقتول شدن شب شنبه24 شهر؟؟؟
سند دیگری درباره شهادت شیخ و همسر بزرگوارشان
انسان مسلمان میبایست بر این باور باشد که عمل به دستورات شرعی همواره باید سرلوحه زندگی او باشد و خود را ملزم به رعایت و مواظبت بر آن بداند. سندی موجود است که ضمن ذکر آن به یک مسأله شرعی اشاره میکنیم:
بسمالله تعالی
به مقام فحص برآمدم و علاوه بر آنکه از پیش به دست آمده بود مجدداً از تقریر عالیشأن حجی اسماعیلبیک که خوب از قاتلین، مطلب را زیر و رو کرده بودند محقق شد که فوت مرحومه عیال مرحوم شیخ محمدحسن بیهودی بعد از ازهاق روح مرحوم شیخ طاب ثراهما بوده و لهذا ثُمن را از غیر آب و اراضی به ارث، ورثه مرحومه میگیرند و از قیمت در و تعمیرات و اشجار و تاک هم اگر باشد، هشت یکی میبرند.
هذا حُکمُ اللهِ کَتَبَهُ فِی 5 جمادی الثانی 1340 الحاج محمدباقر
در باب ارث مسلمان این اصل مهم ثابت است که در طبقات ارث، انسان زنده از مرده ارث میبرد . اگر فردی به فاصله اندکی(و لو چند لحظه) پس از دیگری زنده باشد، از فرد قبلی ارث میبرد. به طور مثال اگر در حادثهای دو نفر که از نزدیکان که در طبقات ارث هستند بمیرند، باید مشخص شود که کدامیک زودتر مرده است. امروزه یکی از کارکردهای پزشکی قانونی و کالبدشکافی تبیین همین مسأله است. سند بالا نیز دوسال پس از شهادت مرحوم شیخ و همسرشان تنظیم شده است که حکم به ارث بردن همسر شیخ از شیخ داده است که همسر شیخ یک هشتم از اموال شیخ به ارث می برده است چونکه شهادت ایشان بعد از شهادت شیخ(و لو به فاصله کوتاهی) بوده است.(خوبست خوانندگان محترم نگاهی به مسائل ارث در رسالههای عملیه داشته باشند تا با احکام ارث بیشتر آشنا باشند)
برگرفته از شانزدهمین شماره فصلنامه نسیم بیهود( نشریه کانون فرهنگی ولایت )
شرح حال شیخ در کتاب بزرگان قاین :
سایر منابع در خصوص شرح حال شیخ حسن بیهودی:
اثر آفرینان 1/6
اعیان الشیعه5/33
بزرگان قاین135/136
شهیدان راه فضیلت539/540
معجم المومنین2/246
طبقات اعلام الشیعه آقا بزرگ تهرانی365
ستارگان فروزان63
تاریخ و جغرافیای قاینات رجبی294
پایگاه خبری اجتماعی کانون فرهنگی ولایت . بیهود قاین
http://bihood.blog.ir